سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را فرشته‏اى است که هر روز بانگ بر مى‏دارد : بزایید براى مردن و فراهم کنید براى نابود گشتن و بسازید براى ویران شدن . [نهج البلاغه]
دلتنگی - مبلغ دینی
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 76987
بازدید امروز : 1
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ..........
دلتنگی - مبلغ دینی .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........

هزار دستان
دربدران
شب نوشته های احسان کرمی
بهارستان
سوال از تو جواب از دیگران

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
بهار 1385
پاییز 1384

............ طراح قالب...........


  • دلتنگی

  • نویسنده : علی:: 84/7/15:: 12:11 صبح

     

    ساعت 11 شبه پای دستگاه نشسته ام تا یه چیزی بنویسم ، دلتنگی یکی از دوستان وبلاگی رو که دیدم عزم قاطع کردم که امشب در این باره دست به قلم بشم .

    می خواید حمل بر عوام فریبی کنید یا صداقت صاحب اختیارید اما اینو بگم که : از غصه دیگران بخصوص جوونا دلم یه درد میاد .

    خلاصه می خوام در باره غصه و دلتنگی بنویسم ، درباره افسردگی و سر در گریبان فرو بردن

    چرا ؟ واقعا چرا این طور  شده ؟

    چرا جوونا به روحشون چین و چروک غم و غصه افتاده ؟

    از چی ناراحتن ؟

    حالا اونا که از حکومت هم لباسای من تو ایران دل خوشی ندارن ، فوری می گن : شما آخوندا کارو خراب کردید ، شما باعث شدید که برای مردم به خصوص جوونا دل و دماغ نمونه ، شما با وضعیت نا بسامانی که از نظر اقتصادی پیش آوردید شادی و شادابی رو از اونا گرفتید.

    من نمی گم این حرفا درسته یا نادرست ، یا اینکه چقدرش درسته قصد محاکمه یا دفاع از کسی رو هم ندارم

    فقط دلم می خواد یه نگاه واقع بینانه به علل این افسردگی عمومی بندازم ، ابایی هم از شنیدن انتقاد و حتی احیانا ناسزا ندارم

    اما بذارید یه حرف بزنم : می خوام بگم اگه مشکلات اقتصادی علت این افسردگی عمومیه پس جوونایی که سر سفره باباشون نشسته اند و از خرج و دخل زندگی اطلاع چندانی ندارن چرا بیشتر از همه به دلتنگی و غم  گرفتارند ؟ چرا اونا بیشتر از همه سراشون تو لاکشونه و از شور جوونی در وجودشون خبری نیست ؟

    پس معلوم می شه مشکل باید چیز دیگه باشه که شاید به بر آورده نشدن خواستهای اونا بر می گرده .

    شایدم اونا انتظاراتی دارن که دیگران یا ازش بی خبرن و یا اگه خبر دارن حاضر نیستند اون خواستها رو به رسمیت بشناسن .

    شاید ...


    نظرات شما ()